برای علی اکبر علیه السلام
پنجشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۸۴، ۱۰:۱۱ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اشراق مانوس
آئینه اش را آب کرد اشراق مانوسی
آینده اش را گفت قدّیسی : که قدّوسی
پیش تجلی اش همه موسای مدهوشند
این شعله را قابل نباشد هیچ فانوسی
در رفتنش امّید برگشتن نمی بینم
پشت سرت می گفت ظرف آب مایوسی
پس لرزه های اتفاقی سخت در راه است
دارد زمین در خواب می بیند چه کابوسی ؟
یعقوب دارد می دود تا گودی مقتل
آمد صدای یوسف در چاه محبوسی
از گرگها مانده به جا آثار خونینی
افتاده روی خاک ها پرهای طاووسی
در چهره اش پیدا شد آثار شکستی سخت
چین و چروک واضحی ، خطهای محسوسی
از هق هق اش جز قهقهه چیزی نمی بیند
دارد چه با او می کند فریاد معکوسی ؟
لفظی که معنای عزایش را رسا باشد
پیدا نخواهد کرد ذهن هیچ قاموسی
باید مواظب باشی ای باد سحرگاهی
چون که ز هم پاشیده این جسمی که می بوسی
محرم 83
یاعلی
- ۸۴/۱۱/۲۷