خواب :: سواد آینه

خواب

يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۸۵، ۰۹:۱۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین بار که رنگ عددی پیداشد

جلوه بسیار شد و خوب و بدی پیدا شد

چشم وا کردی و پلک ازلیت گم شد

چشم را بستی و خواب ابدی پیداشد

با تو هم لیس کمثله سندی یافت و هم

قل هو الله احد را احدی پیدا شد

خواب دیدم کسی ازآنسوی غیبت آمد

منتظر بودن ما را سندی پیداشد

باز ، بال ملکی زیر دو چشمم خم شد

میوه های جگرم را سبدی پیدا شد

چون که از سنگ صبورم هنری ساخته نیست

من دعا کردم و سنگ لحدی پیدا شد

*********

هر کجا پای شما خورد هزاران چون من

غزل سبزه و کوتاه قدی پیدا شد

یاعلی

۰ ۰
۸۵/۰۲/۰۳

رضا جعفری

۱۱ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۰:۵۸

توسط:فقیرترین

سری به شانه خوبان نهم به گاه وداع/که دل به کام رسد گریه هم بهانه ما...قبلا نظر دادیم.آقا رضا "رقعه"شدیدا منتظر حضور شماست.منتظریم.یاحق

۱۰ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۷:۱۱

توسط:مرکز فرهنگی شهید آوینی

آقا رضا چه خبر خوب وضع بازدید کننده ها هم که بد نیست ......به ما سر نزن باشه ......

۱۰ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۷:۱۰

*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* *•. .•*..*•. .•*. .•*..*•. .•*(¸.•´ (¸.•` *اللهم عجل لولیک الفرج¸.•*´¨) ¸.•*¨) •¤**¤•.•¤**¤•.•¤**¤•.•¤**¤•. •¤**¤.•¤**¤•.•¤با عرض سلام و ادب زیبا نوشته اید ...... می دانید رمز موفقیّت بزرگان چه بوده است ؟یکى از رمزهاى موفقیت بزرگان استفاده از تمام فرصتها بوده است.از مرحوم آیة الله گلپایگانى نقل شده است که: دورانى که در مدرسه فیضیّه طلبه بودم، به شدت بیمار شدم؛ به گونه‏اى که نمى‏توانستم حرکت کنم. از رفقا درخواست کردم که مرا با بسترم به محل درس ببرند تا از درس استاد محروم نشوم.مرحوم آیة الله بروجردى همیشه در حال مطالعه بود و حتى روزهاى تعطیل نیز از مطالعه غافل نبود.منتظر حضور سبز شما هستیم .*´¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•` *(¸.•´ (¸.•` *(¸.•´ (¸.•` *شادی روح شهدای اسلام فاتحه مع الصلوات کربلای جبهه ها یادش بخیردوکوهه السلام ای خانه عشق سلام ما به تو می خانه عشق*´¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)(¸.•´ (¸.•` *

۰۸ ارديبهشت ۸۵ ، ۲۲:۱۷

توسط:کیمیا

سلام دوباره و شایدم سه باره شایدم بیشتر به روزیم البته این یکی به درد شما نمی خوره شاید ولی خب جمعه ها با حافظه یا علی

۰۸ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۳:۳۰

سلاماگه منم اینقدر دوست داشتم حتما به کیمیا پیشنهاد سوم رو می دادماز لطف شما به خار اون پیشنهاد ممنونموندم چجوری جبران کنم ؟؟؟راستی چند روز ه نیستی ؟؟؟؟؟؟؟معلوم هست کجایی ؟؟؟موفق یا علی

۰۸ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۰:۴۳

توسط:آشنا

سلام استاد عزیزم حالتون خوبه زیبا بود به ویژه این بیت چون که از سنگ صبورم هنری ساخته نیستلذت بردم

۰۶ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۱:۲۱

توسط:سارا _ع

درودرضا جان قلم و بیان شیوایی دارید...تبریک می گم.....باز هم می یام واسه خوندن شعرهاتون

۰۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۶:۴۲

توسط:شیرین

سلام دوست خوبم ممنونم که همیشه به من سر می زنید ..شعرت خیلی عالی بود ..به منم سری بزن موفق باشید راستی وبلاگتون خیلی قشنگ شده

۰۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۴:۲۹

توسط:تینا

سهراب میگه : ای کاش در آن لحظه که تقدیم تو شد هستی من می سپردم که مراقب باشی جنس این جام بلور است پر از عشق و غرور است مبادا بازیچه شود می شکنسلام من امدم

۰۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۱:۱۹

توسط:رویا

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد ...نیت خیر مگردان که مبارک فالیست.( آپ کردم و منتظرم تا با آمدنت شادیم را کامل کنی) رویای دوماهی

۰۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۹:۴۶

توسط:سحر

آقای جعفری سلام. از لطف شما سپاسگزارم.اگر بفرمایید چه لینکی باید به شما بدم در خدمت شما هستم.موفق باشید و التماس دعای فراوان.

۰۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۹:۲۳

توسط:شایسته

سلام . منظورم از این که الان دیگه این طوری حرف نمی زنند اینه که مثلا شما وقتی می خواهید با یک دوست حرف بزنید نمی گید که میوه های جگرم را سبدی پیدا شد یعنی این را ی مفعولی توی زبان امروز که ما باهاش حرف می زنیم استفاده نمی شه به جاش از برای استفاده می شه به نظر من اگه این طوری ساده تز و زاحت تر شعر بگیم خیلی بهتره البته می دونم که زبان شعر باید ادبی تر باشه اما من فکر می کنم تا جایی که می شه از عباراتی که خیلی زبان شعر و فدیمی می کنه استفاده نکنیم بهتره . موفق باشید

۰۴ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۳:۴۴

توسط:نگین

سلام.شعر زیبایی بود....اگر افتخار بدید و به وبلاگ من هم سری بزنید خوشحال میشم.اگرچه دوست به چیزی نمی خرد ما رابه عالمی نفروشیم مویی از سر دوستدر پناه خدا باشید.

۰۴ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۳:۴۰

سلامامان از دست این بلگفادیگه داره خستم می کنههمش خرابهجریان قیف و قیر شدهدارم پشیمون میشم که اومدم بلاگفاولی نمی دونم چیکارش کنم روم نمی شه دوباره آدرس جدید بدمو اما ... شعر قشنگ بود حجامت نکردم ولی حوصله حرف زدن ندارمبه روزم ضمنا یا علی

۰۴ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۲:۳۸

توسط:علی

ایول! ش! به این می گویند شعری که تو بگویی و ما بخوانیم و جگرم مبارک مان حال بیاید! خوشمان آمد زیاد!!! یارب... .

۰۴ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۹:۵۷

سلام دوست عزیز . مثل همیشه می گم که باید روان تر شعر بگید چون مضامین و تصویر های زیبایی که دارید اگر با زبان روان تری گفته بشه خیلی عالی تر می شه کارهاتون . البته توی این شعر به نظر من یه کمی نا هما هنگی هست چون بعضی از مصراعها خیلی زبان و کلمات فخیم داره اما بعضی ساده تر و روان تر هستند . مثلا اون "را" هایی که اومده از سادگی کم می کنه چون الان که دیگه کسی این طوری حرف نمی زنه که بگه میوه های جگرم را ...این ساختار قدیمی . موفق باشید

۰۳ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۸:۵۶

توسط:بنیامین دیلم کتولی

سلام رضا جان ....بعضی ها توی قلب آدم جا دارن.....مثل تو....بخدا اصلن حواسم به لینک نبود...شما هم که تذکر ندادید....فلفور اضافه شد....فدایت

۰۳ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۸:۲۷

توسط:زهرا علوی

بسم الله .... با عرض سلام .....پیشاپیش از هرگونه شعری که در این خانه سروده خواهد شد مراتب تشکر بعمل می آورم ..... واقعا زیبایند واقعازمانش را بیشتر کنیدکه ما بیشتر اینورها پیدامان بشود بهتر میشود ... ... یا نبی الله .....در پناه حق مسرور و پیروز باشید

۰۳ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۶:۳۰

توسط:یلدا

سلام.........ممنون که خبرم کردید........بسیار عالی .............لذت بردم.........شاد باشید تاهمیشه........

۰۳ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۵:۰۰

توسط:حامد

اول سلام، در کنار شعر های زبان امروزی تون نمی دونم این شعر تون مال حالاست یا سالها قبل. سبدی پیدا شد، لحدی پیدا شد،.....یه جورایی امروزی نیست.نمیدونم من حال ندارم یا شعر.(البته گرمای این روزها هم بی علت نمی تونه باشه....). البته بی ادبی مو ببخشید. فعلاً

۰۳ ارديبهشت ۸۵ ، ۰۰:۳۱

.....قل هو الله احد را احدی پیدا شد....شعر فوق العاده قوی,زیبا و با احساسی بود.تاهمین الان بیش از ده مرتبه خوندمش.فکر نمی کنید مصرع اول از بیت چهارم کمی خارج از زبان روان شعر است؟شاید اگر به همان روانی مصرعهای قبلی و بعدی بود آهنگ و تاثیر آن کامل تر میشد.ولی به هر حال بسیار زیبا بود و تک تک ابیات در حافظه نقش بستند.به خصوص:"باز ، بال ملکی زیر دو چشمم خم شد/میوه های جگرم را سبدی پیدا شد"که ورد زبان شده است.ازتذکر شما نسبت به نظرات و همچنین از اینکه خبرمان کردید سپاسگذاریم.یاحق

سواد آینه

سواد آینه

خواب

نظرات (۳۰)

ارسال نظر