بحران
يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۸۵، ۱۰:۲۷ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
دوگروه کمر مرا شکستند:دانشمند پرده در
ونادانی که در پس کارهای شایسته نادانی اش را توجیه میکند.
حلق مرا سیاه کوتوله گرفته است
این قلعه را سیاه کوتوله گرفته است
یک دوم از تمام دعا مستجاب شد
حتما دوباره آه کوتوله گرفته است!!
دارد به حال مملکتش گریه میکند
تختی که پادشاه کوتوله گرفته است
بحران دیر پای چمن بی صنوبریست
این باغ را گیاه کوتوله گرفته است
افعی نبود ، گردنه ی پیچ جاده را
یک کرم راه راه کوتوله گرفته است!!
تقصیر سایه نیست اگر قد بلند نیست
شب را شعاع ماه کوتوله گرفته است
باید کجا بریزمت ای ناله ی رشید؟
این دشت را که چاه کوتوله گرفته است
من جن زده شدم نفسم بند آمده است
حلق مرا سیاه کوتوله گرفته است
یاعلی
- ۸۵/۰۴/۱۸