بسم الله الرحمن الرحیم
مدتی این مثنوی تاخیر شد
مهلتی بایست تا خون شیر شد
تا نزاید بخت نو فرزند نو
خون نگردد شیر شیرین خوش شنو
عذر این بنده را پذیرا باشید که گاهی قلم و دفتر در گرو صهبا به فراموشی میرود و تا از محو مستور به صحو مشهوری بیاید از غیبتی ناگریز ناگزیر خواهد بود. به دعای یکایکتان محتاج ترینم.
ای اشکهای سینه زده شورتان کجاست؟
تکثیرتان ، طهارتتان ، نورتان کجاست؟
امروز ، روز اول مستی و ما خمار
ای تاکها کرامت انگورتان کجاست؟
صبح شهید آمده و عصر می رود
پس چله ی زیارت عاشورتان کجاست؟
موسی به طور آمده است اِن یکاد کو؟
کوری چشم بلعم باعورتان کجاست؟
دریا پر است از صدف و ماهی سفید
کشتی نشستگان هنر طورتان کجاست؟
این ذوالفقار با نگهش سخت نافذ است!!
هان ای گروه نرم تنان ! گورتان کجاست؟
گفتند عرش چشمه ی نزدیک گریه است
با این حساب پس افق دورتان کجاست؟
"من " را نمیبرید و چرا "ما " نمیکنید؟
اعجازتان ، کرامت مشهورتان کجاست؟
***********
گفتی بکربلا برو و آینه بیار
آنجا نبود غیر تو ، منظورتان کجاست؟
یاعلی